متن اصلی:
middle of nowhere
Definition:
If a place is in the middle of nowhere, it is in a remote area, far from towns, villages or houses.
Example:
The campsite was in the middle of nowhere so I couldn't send you a postcard.
---
ترجمه تکهتکه
1. middle of nowhere
ترجمه: «در وسط هیچجا» یا «جایی دورافتاده»
توضیح: اصطلاحی عامیانه برای توصیف مکانهای خیلی دور و منزوی که هیچ خانه یا شهر قابل توجهی در اطرافشان نیست.
2. Definition:
ترجمه: «تعریف»
جمله: If a place is in the middle of nowhere, it is in a remote area, far from towns, villages or houses.
ترجمه: «اگر جایی در وسط هیچجا باشد، یعنی در منطقهای دورافتاده قرار دارد که از شهرها، روستاها یا خانهها فاصله زیادی دارد.»
3. Example:
ترجمه: «مثال»
جمله: The campsite was in the middle of nowhere so I couldn't send you a postcard.
ترجمه: «محل کمپ در وسط هیچجا بود، بنابراین نتوانستم برایت کارت پستال بفرستم.»
---
نکات آموزشی
1. اصطلاحات مکالمهای:
middle of nowhere یک اصطلاح عامیانه است و در مکالمات روزمره بسیار کاربرد دارد. میتوان آن را در متنهای داستانی یا توصیفی هم استفاده کرد.
2. ساختار جمله شرطی ساده:
If a place is in the middle of nowhere…
نکته: این یک جمله شرطی ساده است که برای تعریف یا توضیح ویژگی یک مکان استفاده میشود.
3. کاربرد در مثال واقعی:
مثال استفاده شده نشان میدهد که این اصطلاح بیشتر در موقعیتهای روزمره یا داستانهای سفر به کار میرود.
4. نکته فرهنگی:
وقتی کسی میگوید «middle of nowhere»، معمولاً منظورش فاصله زیاد از مراکز شهری و نبود امکانات رفاهی است، نه صرفاً دور بودن جغرافیایی.